موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
لمس کن کلماتي را که برايت مي نويسم
تا بخواني و بفهمي چقدر جايت خاليست ...
تا بداني نبودنت آزارم مي دهد ...
لمس کن نوشته هايي را که لمس ناشدنيست و عريان ...
که از قلبم بر قلم و کاغذ مي چکد
لمس کن گونه هايم را که خيس اشک است و پُر شيار ...
لمس کن لحظه هايم را ...
تويي که مي داني من چگونه عاشقت هستم
لمس کن اين با تو نبودن ها را لمس کن ...
هميشه عاشقت ميمانم
دوستت دارم اي بهترين بهانه ام
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
من به تنهایی باغ
بعد یک خواب زمستانی می اندیشم!
و به گل های فروخفته به دامان سکوت
من به یک کوچه ی گیج
گیج از عطر اقاقی ها می اندیشم
و بر یک زمزمه ی عابر مست
که ز تنهایی خود نا شاد است
من به دلتنگی شبهای ملول
و تهی مانده خود از شادی
ذهنم از خاطرها سرشار
و فرو آمدن معجزه در هستی من
مثل خوشبختی من...دورترین حادثه است...
من به خوشبختی ماهی ها می اندیشم
که در آن وسعت آبی با هم .....باز هم همراهند!
من به یک خانه می اندیشم...یک خانه ی دور
که در آن فانوسی می سوزد!
و در آن جای تو مانده است تهی...
و به گل های فراموشی آن گلدان می اندیشم!
که ز بی آبی پژمرده شدند
من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ...
و به یک معجزه می اندیشم....
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
داستان عاشقانه غمگین
در ادامه مطلب
نظر یادتون نره
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
حس ناب اولین دیدار ...
دلم برای یک ثانیه دستان سردتت تنگ شده است
برای لحظه ای که دو دستم را در تب گرفتی
همان جایی که چشمها یه ما خیره شدند
وما بی اعتنا
به ملایم ترین حس بودن رسیدیم
کاش بازهم تکرار شود
حس ناب اولین دیدار
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
به اندازه گریه گنجشک دوستت دارم
فکر میکنی کمه ؟
اما گنجشک ها زمانی که گریه میکنند می میرند
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
ي Zarar Olsan
Saklamadım Kimselerden پنهان نكردم از كسي
Sevdim seni ta derinden عاشقت شدم از صميم قلب
Bendeki bu aş acısı اين غم عشقي كه با منه
Kanatır durur inceden آروم آروم داره زخميم ميكنه
Ayrılığa, kavganlara از جداييها و دل كندن ها
Tövbe ettim anla sana توبه كردم درك كن منو
Ben seninle yaşlanmaya من براي باتو پير شدن
Yemin ettim inan sana قسم خوردم باورم كن
Zarar olsan, zulüm olsan ضرر باشي ظلم باشي
Seveceğim sonum olsan اگه آخر عاشقيم باشي
Zarar olsan, zulüm olsan ضرر باشي ظلم باشي
Seveceğim sonum olsan اگه آخر عاشقيم باشي
Hem seversin, hem küsersin هم عاشقي ميكني هم قهر ميكني
Sevgilim sen deli misin عشقم تو ديوونه شدي؟
Sen benim şu kaderime تو به اين روزگار من
Atılmış düğüm gibisin مثل يه گره افتادي
Ayrılığa, kavganlara از جداييها و دل كندن ها
Tövbe ettim anla sana توبه كردم درك كن منو
Ben seninle yaşlanmaya من براي باتو پير شدن
Yemin ettim inan sana قسم خوردم باورم كن
Zarar olsan, zulüm olsan ضرر باشي ظلم باشي
Seveceğim sonum olsan اگه آخر عاشقيم باشي
Zarar olsan, zulüm olsan ضرر باشي ظلم باشي
Seveceğim sonum olsan اگه آخر عاشقيم باشي
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
خیلی وقته دنبال یه نفر میگردم که تکیه گاه خسته گیهام بشه. خیلی وقته دلم میخواد تو بغل کسی اونقد گریه
کنم تا خوابم بگیره.
خیلی وقته دنبال یه جفت گوش شنوا میگردم برای شنیدن قصه ی تلخ زندگیم.خیلی وقته دنبال خاطرات
گمشده تو غبارم میگردم.
خیلی وقته احتیاج به یه نفر دارم برای گذاشتن سرم رو شونه هاش
... شونه هایی به وسعت تحمل همه ی دردها........
برای باریدن تو بغلش برای دلداریهاش.خیلی وقته منتظر رسیدن شبی ام که بی انتها نباشه.....
که طلوع صبحش طلوع دردها و رنجهای من نباشه.....
که هر ثانیه اش به اندازه ی 1 سال نگذره... که آروم بگذره بدون اشک..... بدون یاد توخیلی وقته تلاش
میکنم تا فراموش کنم هر چی که بود......
هر چی که گذشت.......
ولی نمیشه!نمیدونم اگه خدا نبود اگه این امید نبود که هر لحظه یکی هست که پا به پای من جلو میاد چی میشد؟
اما من هنوزم دنبال یه نفر میگردم که کوله بارش را جمع کنه و همراه من سفر کنه تا انتهای جاده بیکران
عشق و تنهایی.......
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
امروز برنمى گشتم که ناگهان تو را از من جدا کردند. امروز تازه راه افتاده بودم که دستى دراز شد و تو را از من بى هوا کَند. همیشه بین چشم تا مغز. مغز تا دل. دل تا دست. این نیمکره تا آن نیمکره. بین آنچه می جوشد و آنچه عیان است، اختلالی پیش می آید. اختلالی که ساعت ها، روزها و در بدترین حالت، سالها به طول می انجامد تا آنجا که دیگر دیر است. دیر برای دریافت فرمانی پیش از وقوع ویرانی. میدانی ؛ من برای رسیدن به تو ؛ بار ها به خود امدم ؛ اما هر بار ؛ دیر بود .
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها:
دوست داشتن دلیلی کافی برای ماندن نبود، وگرنه می ماند. رفتن هم دلیلی بر دوست نداشتنش نبود، اگر به رفتن برخاست.او می خواست بگوید در وهله ی نخست، نبودِ هر چیز بهتر از بودنش است وَ بودنی که به اندازه ی کافی بزرگ یا کوچک نباشد، نقطه ی عطفِ هیچ اتفاقی نخواهد بود. او می خواست این ها را بگوید که نگفت..
من از چشم هایش که دوست داشت وَ از پاهایش که رفت، این ها را فهمیدم.
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه و عشقی ، ،
برچسبها: